علم شناختی

در سال 1978 در گزارش بنیاد غیر انتفاعی اِسلوان[1] شرحی آمده است که دانستن آن خالی از لطف نیست و خوشبختانه به دلیل غیرانتفاعی بودن این بنیاد دسترسی آزاد برای همگان وجود دارد( Sloan Foundation ).

« علم شناختی حوزه جوانی است و به سرعت رو به رشد است و تفاسیر متفاوتی از چیستی و اجزاء آن در دست است. یکی از تعاریف موجود که مشاوران بنیاد ارائه داده اند عبارت است از مطالعه اصولی که ظرفیت های ذهنی را سازماندهی می کنند، توسعه می دهند و بکار می گیرند. شش رشته همگرا در این علم عبارتند از علم اعصاب، علم کامپیوتر، روانشناسی، زبان شناسی، فلسفه و انسان شناسی. این رشته ها با زیر شاخه هایی مثل روانشناسی عصبی و روان زبان شناسی با هم پیوند دارند».

به زعم این بنیاد آنچه دانشمندان این رشته ها را گرد هم آورده است یک هدف پژوهشی مشترک است که عبارت است از: کشف ظرفیت های بازنمایی و محاسباتی ذهن و ظرفیت های ساختاری و کارکردی مربوط به آنها در مغز( گزارش های بنیاد اسلوان). بر همین اساس یک شش ضلعی معروفی شکل می گیرد که آن را در شکل می بینید.

اما آنچه در این مدل یا تعریف به درستی روشن نیست یکپارچگی علم شناختی است. باید در خاطر داشته باشیم که علم شناختی علمی یکپارچه است که مساله و روش شناسی خود را دارد.

در مجموع علم شناختی علمی بین رشته ای است برای مطالعه ذهن. در این علم می پرسیم که افراد چگونه حل مساله می کنند؟ چگونه یاد می گیرند و داشته ها را به عمل در می آورند؟ حافظه چگونه عمل می کند؟ و افراد جهان اطراف را از طریق حواس چگونه ادراک می کنند؟ و به طور کلی قوای شناختی انسان چگونه عمل می کند. در پاسخ به پرسش های مطرح شده پژوهشگران ذهن را نوعی ابزار پردازش می شناسند که بازنمایی هایی از جهان خارج را در خود جای می دهد( Encyclopedia of Language & Linguistics).

علم شناختی

[1] Sloan